چو خواهی که نامت شود جاودان 

حذر کن به گیتی از این مردمان 

یکی آنکه دائم تجسس کند 

در احوال مردم تفحص کند 

دگر او که کوشد به تضریب غیر 

نکوهش کند جمله پیران دیر 

حقیری که خواهد تظاهر کند 

به کوی اعاظم تفاخر کند 

به لاعن که هر دم پی لعنت است 

ز اظهار ابرار در لکنت است 

ذلیلی که دائم تشخص کند 

به نزد بزرگان تبصبص کند 

رها کن تو آن کافر ناسپاس 

همو که شرافت کند احتباس 

حذر کن از آن مادح بد سرشت 

برائت کند موجران بهشت 

مشو همنشین با دنی و بخیل 

که راه کرامت شود بس طویل

چو در محفلی مرد طاعن نشست 

به سرعت ضمان تودد شکست 

از آن حاسدی که، حسادت کند 

به اخیار دوران جسارت کند  

اگر قادحی در جوارت نشست 

یقین دان که عقد اخوت گسست 

در آخر بپرهیز  از عاقلی 

ندارد عمل از پی کاهلی 

 

کاوه بهلولی ۱۴۰۱/۲/۱۴